زهرا رمضانی، روزنامهنگار: ویژهبرنامه انتخاباتی «مجری» با حضور دکتر محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، اسدالله بادامچیان، بنیانگذار حزب موتلفه و محمدجواد حق شناس، عضو شورای شهر تهران و اجرای حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه 23 خردادماه به روی آنتن شبکه 5 رفت تا در هفته منتهی به انتخابات، نگاهی به کارنامه دو دولت قبلی و فعلی در زمینههای مختلف داشته باشد. در این برنامه هر کدام از مهمانان با بررسی عملکرد دو دوره دولت یازدهم و دوازدهم و چالشهای ایجادشده در بازه زمانی 8 سال گذشته، تلاش کردند انتخابات پیشرو را مورد ارزیابی قرار داده و کارنامه سیاسیون در 4 دهه گذشته در حوزه انتخابات را بررسی کنند.
دکتر طهرانچی: نگاه جناحی در دولت روحانی به شدت تسری پیدا کرد
دولت نتوانست خودش را از دوقطبی ایجادشده در انتخابات رها کند
دکتر طهرانچی تصریح کرد: «ما بعد از انتخاب رهبری بهعنوان رئیسجمهور و مرحوم هاشمی که نگاه اجماعی بود، به نگاه رقابتی در انتخابات روی آوردیم. طبیعتا نگاه رقابتی و دوقطبیسازی در فضای انتخابات بد نیست ولی اگر رئیسجمهور نتواند خود را بعد از انتخابات از فضای رقابتی خارج کند منشأ مشکلاتی در اداره جامعه میشود. آقای روحانی در دولت 92 به دوقطبی نرسید و چندقطبی بود که برآیند آن روحانی شد، اما در 96 به دوقطبی رسید که ماحاصل آن 4 سال حکمرانی در دور دوم بود. اولین اشکالی که در رویکرد دولت سبب شد نتواند بر مشکلاتی که بعد از آن حادث شد فایق آید رویکردی بود که دولت نتوانست خودش را از دوقطبیسازی جدا کند. اگر برگردید و سخنرانیهای رئیسجمهور را بعد از سال 96 در هیاتدولت ببینید مرتبا این دوقطبی را یادآور میشد.»
او گفت: «اگر ما نتوانیم خود را از آن فضای دوقطبی که در عرصه انتخابات ایجاد میشود، خارج کنیم در حکمرانی ضرر میکنیم و نمیتوانیم پیوستگی اجتماعی را حاصل کنیم. این نکته را در دوره احمدینژاد هم بهخصوص در سال 88 شاهد بودیم که او هم نتوانست از فضای دوقطبی ایجادشده، جدا شود و اتفاقاتی که در دوره دوم او هم افتاد به همین دلیل بود.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره حضور رئیس دولت اصلاحات در دماوند برای شرکت در انتخابات تصریح کرد: «در آن برهه چون نتوانسته بودیم از دوقطبی ایجادشده جدا شویم، به مساله خود انتخابات پرداخته شد و بعد از حمله به سازوکار رایگیری، نتیجه آن شد که وقتی خاتمی در دماوند رای داد، آن رای را مدنظر قرار دادند.»
دکتر طهرانچی ادامه داد: «این دولت با توجه به اینکه نگاه جناحی را بهشدت تسری داد در اجزای دولت هم دچار یک گسست شد. دولت روحانی اولین دولتی است که در سال 96 کابینه را بدون وزیر علوم معرفی کرد؛ دولتها وقت لازم برای این کار را دارند، اما دیدیم که در سال 96 یک وزیر به مجلس معرفی نشد، علتش هم این بود که در دوره روحانی معاونان وزرا از طریق رئیس دفتر رئیسجمهور و تمرکزی که در نهاد ریاستجمهوری وجود داشت، باید تایید میشدند. این کار باعث شد که نظام درون وزارتخانه منسجم نباشد و در محیط عمل وزرا برای انتخاب معاونانشان باید از جای دیگر اجازه میگرفتند، مساله به حدی شور شد که معاون اول میگفت من اجازه انتخاب منشی خودم را هم ندارم، مگر میشود چنین اتفاقی رخ دهد؟ درحالیکه معاون اول جایگاه نخستوزیری را دارد و به همین دلیل در وقایع مهم دعوای وزیر بهداشت، با معاونش، دعوای وزیر صنعت با معاونش و... را میبینیم، اینها نکاتی است که باعث شد این دولت، وزارتخانههای منسجم و مقتدری نداشته باشد؛ چراکه اصل نگاه در دولت جناحی شده بود.
برجام اصل نیست بلکه منافع ملی اصالت دارد
او اظهار داشت: «مساله بعدی که در دولت روحانی اتفاق افتاد و مانند دولت دوم احمدینژاد بود اینکه از چند ماه قبل از اینکه او به پایان دولت برسد، کابینهاش در معرض این بود که اگر یک وزیر از آن کم شود، کل کابینه فرو بریزد؛ این مهم باعث شد تا انسجام هیات دولت هم بههم ریخت. در اصل در طول 4 سالونیم کابینه به دلایلی تغییر کرد و این انسجام مواجهه با پدیدههای مختلف را از بین برد. در شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور رئیسجمهور را در جلسات زیاد درک کردم و آنجا احساس کردم وزیر جایگاه وزارتش را ندارد؛ چراکه مشاوری میآید و مطلب را به رئیسجمهور میدهد و حتی در جلسه اجازه طرح و بحث مساله داده نمیشود.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی افزود: «مساله دیگر اینکه میبینیم وقتی وزیر آموزشوپرورش استعفا میدهد میگوید حتی نتوانستم رئیسجمهور را ببینم و بگویم میخواهم استعفا دهم. این دست مسائل باعث شد تا این دولت نگاه صرفا جناحی داشته و شایستهسالاری را حذف کند، این نگاه در دولت دوم وجود داشت و به همین دلیل نتوانست عملکرد بههنگام را در مواجهه با پدیدههای مختلف تحریم و کرونا از خود نشان دهد. یعنی تسری نگاه قطبی شدن بر تصمیمات و ساختار دولت را شاهد بودیم.»
دکتر طهرانچی گفت: «معاون اول در رقابتها اعلام کرد که من نماینده جریان اصلاحطلبی هستم، درحالیکه نقش معاون اول، بیبدیل است و اگر او نباشد شیرازه دولت از بین میرود و سوال این است چرا جریان اصلاحات پای این قضیه اینگونه میایستد و میخواهد به هر قیمتی در قدرت بماند؟ یکی از دلایل شرایط سختی که برای مردم پیش آمده این بود که قدرت در دولت بر سر جای خود نبود.»
او خطاب به حقشناس مبنیبر اینکه بدنه دولت و حتی استاندار و فرماندار اصلاحطلب بوده و نمیتوان این را کتمان کرد، گفت: «یکی از مسائل جدی بحث برجام است و موضوعی که روحانی تحت عنوان تثبیت برجام مطرح میکند مساله جدی دولت بعد هم خواهد بود. متاسفانه گاهی دوگانههای کاذب برای مردم درست میکنیم که دوگانه مذاکره و عدم مذاکره از این دست است، درحالی که حل مساله برای منافع ملی اصلیترین حرف است و روحانی اصرار دارد که بگوید دوره اول تصویب برجام و دوره بعد تثبیت برجام است، اساسا برجام اصالت ندارد، بلکه منافع ملی اصالت دارد.»
حوزه هستهای و فضایی 2 نمود سرآمدی ایران در حوزه علم است
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بیان داشت: «ایران در حوزه علم بهگونهای عمل کرد که خارج از نظام سلطه جهانی بوده است، از سال 1948 و بعد از جنگ جهانی دوم، در حوزه علم، موضوع هستهای و فضایی دوقطب سرآمدی در دنیا بهشمار میرفتند و بعد از آن هم حوزه ایتی مطرح شد، ایران توانست هم در حوزه هستهای و هم فضایی نسبت به کشورهای دیگر به یکباره جهش کند و دو نمود در پیشرفت علمی ما که بالاترین سرعت را هم داشتیم، همان دو حوزه هستهای و فضایی است.»
او در توضیح بیشتر این مساله گفت: «آمریکاییها القا کردند که این روند علمی ایران خطرناک است و ما یکی از تنها کشورهایی هستیم که رسما دانشمندانمان را ترور میکنند. به یکی از سفرای کشورهای 1+5 گفتم شما ترور میکنید، دانشگاه را هم تحریم میکنید و این کارهایتان مرا یاد گالیله میاندازد؛ چراکه غرب یک بار گالیله را محاکمه کرده اما شما الان بدون محاکمه، میزنید و این سفیر در جوابم عنوان کرد که شما راست میگویید، دنیا همهچیز را علیه ایران گروگان گرفته ازجمله علم را.»
دکتر طهرانچی با تاکید بر اینکه آمریکا محدودیتهایی را برای ما ایجاد کرد و مقرر شد که بروند و منافع ملی را حفظ کنند، گفت: «وقتی یک معاهده میآید، هر کشوری از سمت خودش به آن نگاه میکند که چطور باید منافع اول خود را پاسداری کند. باید این را هم بگویم که بعد از الجزایر، این دومین بار بود که پای میز مذاکره میرفتیم و البته با در نظر گرفتن قرارداد 598، این دفعه سوممان بود؛ اما دوستان به حدی مذاکره را اصل کردند که برجام خودش یک هدف شد و زمانهای محدودی که روحانی اعلام میکرد باعث شد تا در برجام اتفاقاتی رخ دهد تا جایی که ما مکانیسم ماشهای را قبول کنیم که خروج ما را از برجام منتفی کند و از طرف دیگر اعتمادی را به آن تزریق کردیم که اعتماد به جای معاهده کار میکرد.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بیان داشت: «از آنجایی که آمریکا پیشبینی کرده بود باید درمقابل چین، روسیه و ایران به صحنه بیاید و طبق گزارشهای خودشان باید قوانین بینالمللی را بههم میزدند، سال 96 ترامپ بر سرکار آمد تا این کار را انجام دهد و حتی دیدیم که او با معاهده پاریس چه کرد. با این حال روحانی از سال 96 به بعد هم با همان دست فرمانی حرکت کرد که از سال 92 تا 96 آمده بود، درحالی که ترامپ در طرف دیگر ماجرا قرار داشت. اتفاقی که سال 97 توسط ترامپ رخ داد اساسا روحانی از قبل آماده این مواجهه نبود؛ چراکه در برجام نکات فنی را مدنظر قرار ندادند و اصلا متن برجام اجازه اعتراض به آمریکا را نمیداد. این سوال مطرح است که چرا ما باید تصمیمات مقابله با برجام را تا قبل از تشکیل مجلس جدید، بهگونهای بگیریم که طرف مقابل میداند تصمیمات جدی نخواهد بود.»
عضو شورای شهر تهران:
نگاه تند تحریم انتخابات در سال 92 منزوی شده بود
در ادامه محمدجواد حقشناس درباره اینکه چرا اصلاحطلبان به روحانی رسیدید، با تاکید بر اینکه از رادیو و تلویزیون انتظار بیشتری میرود تا بتواند با تنوع بیشتری به مساله انتخابات بپردازد، گفت: «در ارتباط با انتخابات از آغاز جمهوریاسلامی تا به امروز به جز دو مورد که بحث بنیصدر و شهید رجایی بود که بنا به دلایل غیرمنتظره تداوم پیدا نکرد مابقی انتخابها همه دو دورهای شد. در سال 92 فضا اینطور بود که ما از سال 88 خارج شده بودیم و بخش عمدهای از جریان اصلاحات به خاطر شوکی که به آن وارد شده و از دست دادن دو تن از رهبرانش حاضر نبودند در انتخابات بیایند و دچار تنش با رهبران خود هم شدند و حتی در انتخابات مجلس که خاتمی در دماوند رای داد با پرخاش جدی بخشی از بدنه مواجه شد مبنیبر اینکه چرا در انتخابات شرکت کرده است.»
او اظهار داشت: «رئیسجمهور قبل از انتخابات در جایگاه رقابت است اما وقتی بر صندلی نشست رئیسجمهور همه مردم و حتی کسانی است که به او رای نداده و با او مقابله کردهاند و جایگاه او کاملا فرق میکند. در سال 92 انتخابات درحالی قرار بود برگزار شود که شوکی به جامعه وارد شده و مشکلاتی در سطح اصلاحات و سران آن ایجاد شده و دیگر در دسترس نبودند و بخش عمدهای از فعالان و نخبگان سیاسی محاکمه و زندان شده بودند، از طرف دیگر یک نگاه تحریمی به انتخابات وجود داشت که از بیرون هم تقویت میشد و دیگری هم نگاه مبتنیبر اصلاح و ایجاد تغییر از لحاظ کمترین هزینه ممکن بود. اصلا قهر کردن با صندوق رای یک عمل غیراصلاحطلبانه در آن ماجرا تعریف میشد و خوشبختانه این روند در آن یکی دو سال شکل گرفت و آن نگاه تند تحریمی عملا منزوی شد.»
عضو شورای شهر تهران با تاکید براینکه در آن سال فضای کلان جریان اصلاحطلب به این سمت رفت که وارد انتخابات شویم و بعد از آن بحث نامزدها مطرح شد، اظهار داشت: «چهرههایی که مطرح شدند فضا را کمی جدی میکرد و از آن طرف هم فضای 8 ساله احمدینژاد تمام شده بود و او دیگر در لیست کاندیداها نبود، از این رو جریان اصولگرا باید کاندیدای جدید تعریف میکرد و با توجه به تجربهای که از احمدینژاد بهخصوص در دوره دوم داشت و عملا با آن زاویه پیدا کرد و به نظر میرسید که احمدینژاد دیگر مطلوب جریان اصولگرا نیست، حداقل این بار میخواستند نامزدی انتخاب کنند که از خودشان بوده و پشت آن بایستند. جریان اصلاحطلب هم میخواست ماجرای 88 را کاور کند و مشکلات را دنبال کند و کاندیداهای اصلاحطلب آمدند و هاشمی هم بهعنوان پدیده اصلاحطلبان وارد انتخابات شد و جریان اصولگرا هم با کاندیدای متعدد وارد شد، البته باید بگویم همان اشتباهی که اصلاحطلبان در سال 84 انجام دادند، این بار اصولگراها انجام دادند.
یکی از مشکلات عمده 2 دولت روحانی؛ دسترسی وزرا به شخص رئیسجمهور بود
او بیان داشت: «در سال 92 در یک رقابت نفسگیر، یک بازسازی شکل گرفت و دولت روحانی عملا با اینکه خود شخص روحانی از جریان اصلاحات نبود و از لحاظ سابقه و گذشته به اصولگرا متصل بود اما با حمایت اصلاحطلبان و جریانی از اصولگرایان در این جایگاه قرار گرفت و تا امروز هم قرار دارد، البته نهایتا در انتخابات 96، او دیگر رئیسجمهور مستقر بود و در بحث انتخاب رئیسجمهور مستقر با دیگر کاندیداها طبیعتا کار برای بقیه نامزدها سخت میشود. به عبارت دیگر قابل پیشبینی بود که او این دوره را میتواند در رقابتی که وجود دارد برنده شود و اینجا جریان اصولگرا با تجربهای که داشت آمد پشت سر سیدابراهیم رئیسی و توانست انتخابات را قطبی کند.»
حقشناس گفت: «بخشی از فرمایشات طهرانچی را قبول دارم که در این دو دوره دولت یکی از مشکلاتی که عنوان میشد بحث دسترسی وزرا بود که حداقل مانند گذشته انجام نمیگرفت. عمدتا وزرا جزء مدیرانی بودند که تجربه کار با چند رئیسجمهور را داشتند و بخشی با مرحوم هاشمی و بخش دیگری با میرحسین موسوی کار کرده و عدهای هم درک دقیقی از فعالیتهای احمدینژاد داشتند. احمدینژاد عنصر پرجنبوجوش و حاضر در تمام صحنه و قابل دسترس بود، خاتمی هم نوع ارتباطاتش با مدیرانش بهشدت تحتتاثیر ویژگیهای فرهنگی و خانوادگیاش قرار داشت و مرحوم هاشمی هم حداقل بهعنوان یک عنصر با اینکه سطحش با وزرا متفاوت بود، اما ارتباطش سر جایش بود. در این دوره یکی از مشکلات جدی وزرا و مدیران ارشد مساله دسترسی به رئیسجمهور بود و بارها این مشکل را شنیدیم و جمله معاون اول رئیسجمهور هم دراینباره ماندگار شد و به نظر هم نمیرسد به این راحتی فراموش شود.»
عضو شورای شهر تهران تصریح کرد: «در دور دوم رئیس دفتر عملا جایگزین معاون اول میشود و به نظر میرسد از اختیارات بیشتری برخوردار است و این یکی از اتفاقات مهم است. البته باید این مساله را هم مدنظر قرار داد که در سال 96 جریان اصلاحطلب میتوانست با کاندیدای اختصاصی خود بیاید و در مرحله آخر نهایتا براساس نظر مردم به یک نقطه برسد و حتی اگر درنهایت به ائتلاف هم میرسید با شرط و شروط مشخص این کار را میکرد، اما با اتفاقی که در دور دوم برای اصلاحطلبان رخ داد و به نظر میرسید که دیگر چون روحانی به رای اصلاحطلبان نیازی ندارد عملا تمام وعدهها فراموش شد.»
او اظهار داشت: «در وزارت کشور بحث قانون بازنشستگی مدیران که مطرح شد عملا 700 ،800 مدیر کارآمد از دور خارج شدند و در دور دوم حتی در سطح وزرا و معاونان سعی شد یک پوستاندازی شود و بخش عمدهای از نیروها خارج شدند. درنهایت میگویم اگر در انتخابات به درستی انجام شده و از تمام موجودی کشور استفاده کنیم، میتوان موفق بود. باید دست مردم را برای انتخاب اصلح باز بگذاریم و اگر کسی به پاستور رفت فضای رقابت را فراموش کند و بداند رئیسجمهور همه مردم است.»
اسدالله بادامچیان:
برجام برای موتلفه نه آفتاب تابان و نه ترکمنچای بود
در ادامه اسدالله بادامچیان گفت: «روحانی برای دور دوم در کنار رئیسی، قالیباف و میرسلیم نامزد شد و طبعا یک دوره مناظرات جدی خوبی را هم داشتند. البته در کنار روحانی، دو نفر دیگر آمده بودند که نامزد پوششی بودند که این را کار خوبی نمیدانستیم، همان زمان هم معلوم بود که معاون اول او و هاشمیطبا نمیخواهند رئیسجمهور شوند و تنها برای کمک به روحانی آمدهاند. در چنین انتخاباتی این کار خوبی نیست و اگر بعد از این هم کسانی این کار را بکنند کار خوبی انجام نمیدهند. با این حال باید بگویم که اصل کار بین همین 3 نفر بود که درواقع قالیباف به نفع رئیسی کنار رفت.»
او در پاسخ به حقشناس که قالیباف هم کاندیدای پوششی بوده است، گفت: «اینطور نبوده است. قالیباف پوششی نبود، بلکه اعتقاد داشت که بین او و رئیسی بیشتر مردم به او رای میدهند ولی درنهایت تفاهم کرد که کنار برود.»
بادامچیان با تاکید براینکه درمجموع حضور میرسلیم حضور خوبی بود و نشان داد میرسلیم با همه دانش و مسئولیتهای گوناگون انسان پاک و سالمی است، تصریح کرد: «این بسیار موثر بود، حالا رای کم آورد مسالهای نیست، در انتخابات همینطور است. بنده در مرداد 75 به آیتالله مهدوی نامه نوشتم که جامعه یک چهره جدید میخواهد و شخصیتی مانند ناطق در جبهه مقابل پیدا نمیشود اما اگر یک چهره آشنا بیاورند و حرفهایی که بنده میزنم را بزند مطمئنا با آرای بالا انتخاب میشود. برای ناطق هم نامه نوشتم که رای نمیآورید و برای دوره هاشمی هم همین کار را کردم.»
او خاطرنشان کرد: «امروز ملت میخواهند انتخاب کنند و ما با مشکلات عدیده مردم روبهرو هستیم و هر دولتی بیاید اول باید این مشکلات را حل کند. از سوی دیگر نباید این را فراموش کرد که در مساله برجام از ابتدا رهبری فرمودند با مذاکره مشکل ندارم اما به آمریکاییها اعتماد نکنید، با این حال اینها گفتند برجام برد-برد است که همان زمان نامه نوشتم که به آمریکا اعتماد نکنید. ما در موتلفه برجام را نه آفتاب تابان دانستیم و نه به آن مانند ترکمنچای نگاه کردیم.»